مسجد قاسم بن الحسن علیه السلام

مسجد قاسم بن الحسن علیه السلام

یادمان باشد اگر روزی بقیع را ساختیم
ذکر کاشی های باب المجتبی"یا قاسم" است


اجتماع هیئت، کانون فرهنگی هنری و بسیج

اصفهان-اتوبان شهید چمران-خیابان اشراق جنوبی

پیوندهای روزانه
فقط منتظران مهدی تا آخر با خامنه ای خواهند ماند آنها که با جنگ کنار کشیدند یاران صلح بودند آنها که با تهاجم فرهنگی کنار کشیدند یاران ریا بودند آنها که با تحریم کنار کشیدند یاران محتکر بودند آنها که با فتنه کنار کشیدند یاران قدرت بودند آنها که با ... کنار خواهند کشید یاران ِ ... خواهند بود فقط مهدوی ها با سید علی میمانند




index.jpg


دهه فجر مبارک

مسجد و حسینیه قاسم بن الحسن(علیه السلام)

نظرات  (۵)

لبیک یا خامنه ای
اللهم عجل لولیک الفرج
خداقوت برادر
یاعلی
۱۸ بهمن ۹۱ ، ۰۳:۵۶ جوانان ولایت
سلام
عشق یعنی یک خمینی سادگی / عشق یعنی با علی دلدادگی

عشق یعنی دست تو پرپر شده / عشق یعنی یک علی رهبر شده

عشق یعنی لا فتی الا علی / عشق یعنی رهبرم سید علی

دهه فجر مبارک
۲۶ بهمن ۹۱ ، ۰۶:۳۸ هیئت جوانان علی اکبر(ع) اصفهان
شب جمعه کنار شش گوشه

دل من حالت عجیبی داشت

می شنیدم صدای قلبم را

چشم من حس بی شکیبی داشت

حرمش از ملائکه پر بود

انبیا در طواف شش گوشه

و ثواب هزار حج را داشت

به خدا هر طواف شش گوشه

شب جمعه ضریح اطهر او

غرق نور حضور فاطمه بود

به خودم آمدم و فهمیدم

بر لبم این نوا و زمزمه بود:

«شب های جمعه فاطمه ، با اضطراب و واهمه

آید به دشت کربلا ، گردد به دور خیمه ها

گوید حسین من چه شد ، نور دو عین من چه شد ... »

سمت پائین پا که می رفتم

ناگهان چشم‌های من تر شد

آنقدر اشک ریخت تا آخر

روضه خوان علی اکبر شد

یک به یک گفت روضه ها را تا

پای شش‌گوشه از نفس افتاد

آه گویا کنار پیکر او

حضرت عشق ناله سر می‌داد:

«جوانان بنی هاشم بیایید

علی را بر در خیمه رسانید ...»

از نگاه پر از تلاطم من

زمزم عشق و اشک جاری شد

آه از خیمه تا کنار فرات

عطش و داغ مشک جاری شد

خنکای شریعه هم می‌خواند

دم به دم از غریبی سقا

هم نفس با صدای موج فرات

مادری دم گرفته بود آنجا:

«سقای دشت کربلا اباالفضل

دستش شده از تن جدا اباالفضل ... »

آن طرف تر نگاه می‌کردم

شکوه و اشک و ناله و گله را

می شنیدم کنار غربت تلّ

دم به دم ضجه های سلسله را

ناگهان در حوالی گودال

محفل گریه های زینب شد

زینب آمد کنار شش‌گوشه

کربلا کربلای زینب شد

رفت قلبم کنار بالا سر

آه انگار سر به پیکر نیست

همه‌ی کائنات می‌لرزند

گوش کن این صدای خواهر نیست؟


«این کشته‌ی فتاده به هامون حسین توست

این صید دست و پا زده در خون حسین توست ... »

بانگ ندبه مرا به خود آورد

صبح جمعه رسیده بود از راه

دل من داشت «العجل» می خواند

در کنار ضریح ثارالله
یوسف رحیمی
۲۶ بهمن ۹۱ ، ۰۶:۳۸ هیئت جوانان علی اکبر(ع) اصفهان
شب جمعه کنار شش گوشه

دل من حالت عجیبی داشت

می شنیدم صدای قلبم را

چشم من حس بی شکیبی داشت

حرمش از ملائکه پر بود

انبیا در طواف شش گوشه

و ثواب هزار حج را داشت

به خدا هر طواف شش گوشه

شب جمعه ضریح اطهر او

غرق نور حضور فاطمه بود

به خودم آمدم و فهمیدم

بر لبم این نوا و زمزمه بود:

«شب های جمعه فاطمه ، با اضطراب و واهمه

آید به دشت کربلا ، گردد به دور خیمه ها

گوید حسین من چه شد ، نور دو عین من چه شد ... »

سمت پائین پا که می رفتم

ناگهان چشم‌های من تر شد

آنقدر اشک ریخت تا آخر

روضه خوان علی اکبر شد

یک به یک گفت روضه ها را تا

پای شش‌گوشه از نفس افتاد

آه گویا کنار پیکر او

حضرت عشق ناله سر می‌داد:

«جوانان بنی هاشم بیایید

علی را بر در خیمه رسانید ...»

از نگاه پر از تلاطم من

زمزم عشق و اشک جاری شد

آه از خیمه تا کنار فرات

عطش و داغ مشک جاری شد

خنکای شریعه هم می‌خواند

دم به دم از غریبی سقا

هم نفس با صدای موج فرات

مادری دم گرفته بود آنجا:

«سقای دشت کربلا اباالفضل

دستش شده از تن جدا اباالفضل ... »

آن طرف تر نگاه می‌کردم

شکوه و اشک و ناله و گله را

می شنیدم کنار غربت تلّ

دم به دم ضجه های سلسله را

ناگهان در حوالی گودال

محفل گریه های زینب شد

زینب آمد کنار شش‌گوشه

کربلا کربلای زینب شد

رفت قلبم کنار بالا سر

آه انگار سر به پیکر نیست

همه‌ی کائنات می‌لرزند

گوش کن این صدای خواهر نیست؟


«این کشته‌ی فتاده به هامون حسین توست

این صید دست و پا زده در خون حسین توست ... »

بانگ ندبه مرا به خود آورد

صبح جمعه رسیده بود از راه

دل من داشت «العجل» می خواند

در کنار ضریح ثارالله
یوسف رحیمی
۲۶ بهمن ۹۱ ، ۰۶:۳۹ پایگاه بسیج چهارده معصوم(ع) اصفهان
بسیجی عاشق کربلاست وکربلا را تومپندار که شهری است در میان شهرها و نامی است در میان نامها،نه؛ کربلا حرم حق است وهیچ­ کس را جز یاران امام حسین علیه السلام راهی به سوی حقیقت نیست. کربلا ما را نیز در خیل کربلاییان بپذیر...
شهید آوینی.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی