سلام دوستان
به یاری خدا و با همت رفقا، موفق شدیم استارت کرسی های آزاد اندیشی را در محل بزنیم که قرعه ی کار به موضوع هدایت افتاد. خوب شروع می کنیم.
هدایت از نظر لغوی از ریشه ی هدی و به معنای توقف کردن است
و اما از نظر اصطلاحی به این معنی است که ما یک غایتی را برای خودمان در نظر بگیریم حالا این راهی که به آن غایت می رسد، هدایت نام دارد.
هدایت بر دو گونه است: تکوینی و تشریعی
البته برخی آن را بر سه نوع می دانند : تکوینی، تشریعی و تکوینی جزائی
هدایت تکوینی در مرحله ی موجود شدن به وقوع می پیوندد و خود بر دو گونه است: عام و خاص
عام یعنی همان که بشر در آن دخالتی ندارد.مثلا زنبور عسل بر اساس این نوع هدایت است که می داند باید چگونه عسل تولید کند.
خاص یعنی همان که فطرت بشر نامیده می شود. به عبارتی همه ی افراد بشر در ابتدای خلقت به صورت تکوینی ، هدایت می شوند. به تعبیر دیگر دارای تقوای فطری هستند. بنابراین خدا، تقوای اولیه را به همه ی انسان ها حتی زنازاده می دهد.
هدایت تشریعی یعنی بشر به وسیله ی شرع و پیامبران و اولیاء الله در مسیر هدایت قرار بگیرد.
مثلا فرض کنید کشاورزی، دانه ای را در زمین می کارد. تا اینجای کار، هدایت تکوینی صورت گرفته است اما زمانی که به آن دانه، آب و کود مناسب می دهد که رشد کند او را در مسیر هدایت تشریعی قرار می دهد.
در آیه ی 2 سوره ی بقره می خوانیم که
"ذَلِکَ الْکِتَابُ لاَ رَیْبَ فِیهِ هُدًى لِّلْمُتَّقِینَ"
این است کتابى که در [حقانیت] آن هیچ تردیدى نیست [و] مایه هدایت تقواپیشگان است
امام موسی کاظم (علیه السلام) در تفسیر این آیه فرمود که منظور از متقین، شیعیان ماست.
حالا ممکن است این سوال پیش بیاید که پس غیر شیعه، چه تکلیفی دارد و آیا این با عدالت خدا در تناقض نیست؟
در جواب باید بگوئیم که خیر. چرا که همانگونه که گفته شد همه ی افراد بشر در ابتدای خلقت دارای تقوای الهی هستند و تقوا یک امر فطری است. اما اگر به آیات بعد توجه کنید موضوع جالبی را در می یابید.
الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ وَیُقِیمُونَ الصَّلاةَ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ یُنفِقُونَ ﴿۳﴾والَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِمَا أُنزِلَ إِلَیْکَ وَمَا أُنزِلَ مِن قَبْلِکَ وَبِالآخِرَةِ هُمْ یُوقِنُونَ ﴿۴﴾
آنان که به غیب ایمان مىآورند و نماز را بر پا مىدارند و از آنچه به ایشان روزى دادهایم انفاق مىکنند (۳)و آنان که بدانچه به سوى تو فرود آمده و به آنچه پیش از تو نازل شده است ایمان مى آورند و آنانند که به آخرت یقین دارند (۴)
در این آیات همه ی افعال به صورت مضارع استفاده شده اند یعنی فرد در ابتدا، تقوا داشته و حالا هم دارد و مرتبا این تقوا در حال افزایش است و کسی که در تقوا به مرحله ی بالا برسد لاجرم شیعه می شود. بنابراین با قرموده ی امام در تناقض نیست.
به عبارتی حداقل متقی بودن، همان است که تقوای الهی داشته باشی و حداکثر آن، شیعه بودن می باشد.
سوال: قرآن در سوره ی فاطر آیه ی ۸ می فرماید "فَإِنَّ اللهَ یُضِلُّ مَنْ یَشَاءُ وَ یَهْدِی مَنْ یَشَاءُ" این آیه شامل چه کسانی می شود؟ آیا تعداد افراد هدایت شده بیشتر است یا تعداد گمراهان؟
جواب: قرآن در آیه ی 26 سوره ی بقره می فرماید:
"...یُضِلُّ بِهِ کَثِیرًا وَیَهْدِی بِهِ کَثِیرًا وَمَا یُضِلُّ بِهِ إِلاَّ الْفَاسِقِینَ"
و در آیه ی بعدی، ویژگی فاسقین را اینچنین برمی شمرد:
الَّذِینَ یَنقُضُونَ عَهْدَ اللَّهِ مِن بَعْدِ مِیثَاقِهِ وَیَقْطَعُونَ مَا أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَن یُوصَلَ وَیُفْسِدُونَ فِی الأَرْضِ أُولَئِکَ هُمُ الْخَاسِرُونَ ﴿۲۷﴾
همانانى که پیمان خدا را پس از بستن آن مىشکنند و آنچه را خداوند به پیوستنش امر فرموده مىگسلند و در زمین به فساد مىپردازند آنانند که زیانکارانند (۲۷)
حالا سوال اینجاست که خدا چه چیزی را عهد کرده؟
در جواب باید گفت که عهد خدا از عالم الست شروع می شود تا به امروز، از جمله حکم ولی فقیه
سوال: اگر ظالمین در ردیف کسانی قرار می گیرند که در مسیر ضلالت هستند پس چرا حر ریاحی با وجودی که آب را به روی حسین(علیه السلام) بست و ظالم بود ولی در نهایت هدایت شد؟
جواب: ابتدا باید دید چه کسانی قابل هدایتند و چه کسانی هرگز هدایت نمی شوند؟
امام صادق(علیه السلام) فرمود کافران و منافقان هرگز در مسیر هدایت قرار نمی گیرند و شامل آیه ی 6 و 7 سوره ی بقره، می شوند به عبارتی همان کسانی هستند که خدا بر قلب و گوش و چشم آنها مهر نهاده است.
امام در ادامه می فرماید که کافران به پنج دسته تقسیم می شوند که سه گروه آنها قابل هدایتند:
1. کفر به ربوبیت خدا، یعنی شخص قبول ندارد که نعوذ بالله اصلاً خدائی وجود دارد.
2. کفر به معرفت خدا، یعنی شخص خدا را قبول دارد اما او را قادر و توانا نمی داند به عبارتی معتقد است که خدا ، فقط خلق می کند و سپس مخلوق را به حال خود رها می سازد.
3. ترک بعضی از دستورات الهی، مثلا شخص نماز می خواند اما بی حجاب هم هست. بنی اسرائیل د راین مورد زبانزد هستند.
4. کفران نعمت، یعنی شخص شکر الهی را که به جا نمی آورد هیچ، کفران نعمت هم می کند مانند قوم بنی اسرائیل
5. کفر برائت، یعنی بیزاری ای است که افراد نسبت به هم می جویند. زمانی که افراد موجب گمراهی هم می شوند وقتی در تنگنا قرار می گیرند از یکدیگر بیزارند.
دو گروه اول هرگز هدایت نمی شوند ولی مابقی قابل هدایتند.
حربن ریاحی هم هدایت تکوینی را داشته و سپس با اختیار، هدایت تشریعی را پذیرفت.
سوال : فرض کنید شخصی در اعلا علیین هدایت قرار دارد به عبارتی کاملا در مسیر هدایت است و در استوارترین راه مستقیم، قدم برمی دارد. آیا قدرت شیطان بیش از قدرت خداست که می تواند او را فریب دهد؟
جواب: مسیر هدایت و مسیر ضلالت همواره کنار هم قرار دارند و در طول مسیر، راه های نفوذ به هر دو موجود.
مسیر هدایت در ابتدا با هدایت تکوینی آغاز شده و با هدایت تشریعی پیش می رود. هر دو مسیر به اذن خداست اما لوازم خلقت انسان در مسیر هدایت، انبیای الهی و در مسیر ضلالت، شیطان است.
به عبارتی شیطان برای آراستن هدایت، خلق شده و به خودی خود نقشی ندارد.
بلاتشبیه فرض کنید نجاری که می خواهد پنجره ای بسازد بایستی چوبی را اره کند. بدیهی است که در حین اره کردن، خاک اره هم تولید می شود. نجار می داند که خاک اره هم خواهد داشت اما قصد او، ایجاد خاک اره نبوده بلکه هدف تولید پنجره است.
گفتیم که مسیرهای نفوذی بین این دو مسیر وجود دارد. کسی که از هدایت به ضلالت برود را تزغ گویند و برعکس آن توبه نامیده می شود.
انسان تا لحظه ی مرگ می تواند بین این دو مسیر در نوسان باشد.
برهمین اساس است که در آیه ی 8 سوره ی آل عمران می خوانیم که :
"رَبَّنَا لا تُزِغْ قُلُوبَنَا بَعْدَ إِذْ هَدَیْتَنَا..."
در خاطرات آقای قرائتی است که زمانی در مشهد در محضر جمعی از مراجع عظام بوده اند. از هر کدام که سوال می کنند اگر شما خواسته ای داشته باشید که اجابت شود آن خواسته چیست؟
جواب همگی"عاقبت به خیری" بوده است.
سوال: آیا انقطاع فیض با یک گناه، صورت می گیرد؟ به عبارتی حد گناه کاری چیست؟ آیا هدایت ما، فقط در این دنیاست و یا ادامه دارد؟
جواب:
همانطور که گفته شد مسیر هدایت و ضلالت همواره در کنار هم هستند که قبلا توضیح داده شد.
و اما در مورد ادامه ی روند هدایت، باید گفت که هدایت، بعد از مرگ نیز وجود دارد. مثلا شخصی در دنیا، نیکوکار بوده ولی خلاف هائی هم داشته که در عالم برزخ باید پاک شود. قرآن در آیات 31 تا 34 سوره ی قاف می فرماید:
وَأُزْلِفَتِ الْجَنَّةُ لِلْمُتَّقِینَ غَیْرَ بَعِیدٍ ﴿۳۱﴾ هَذَا مَا تُوعَدُونَ لِکُلِّ أَوَّابٍ حَفِیظٍ ﴿۳۲﴾ مَنْ خَشِیَ الرَّحْمَن بِالْغَیْبِ وَجَاء بِقَلْبٍ مُّنِیبٍ ﴿۳۳﴾ادْخُلُوهَا بِسَلَامٍ ذَلِکَ یَوْمُ الْخُلُودِ ﴿۳۴﴾
همانگونه که از آیات برمی آید بهشتیان باید دارای قلب منیب باشند نه قلب مریض. به عبارتی باید توبه کرده و پاک باشند.
امیدوارم با مطالب بالا خیلی از سوالاتی که در ذهن داشته اید برطرف شده باشند و کاملا در مسیر هدایت قرار بگیرید!!
اللهم اهدنا الصراط المستقیم
@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@
یارب از کینۀ همسر جگرم می سوزد
من از این یار ستمگر جگرم می سوزد
دیده پر اشک لبم خشک و رخم بر روی خاک
سینه ام گشته پر آذر جگرم می سوزد
همچو مرغی که پرش سوخته از آتش زهر
کنج حجره زده پر پر جگرم می سوزد
بر روی خاک زمین پا نکشم پس چه کنم
که منِ تشنه لب، آخر جگرم می سوزد
شرر زهرِ جفایش فراموشم شد
چون ز شادیش فزونتر جگرم می سوزد
به جوانی نه، که از دورۀ طفلی به خدا
از غم و غصۀ دیگر جگرم می سوزد
خود جوانمرگ رضایم ولی در دم مرگ
به جوانمرگی مادر، جگرم می سوزد
یاد آن کوچه و آن سیلی و آن روی کبود
آیدم تا که به خاطر، جگرم می سوزد
یاد آن لحظه که گم کرد رهِ خانۀ خود
به پریشانی مادر جگرم می سوزد
مادرم نقش زمین گشت علی آه کشید
من ز سوز دل حیدر جگرم می سوزد
@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@
شهادت مظلومانه جوانترین امام شیعیان حضرت جوادالائمه (ع)
به حضرت صاحب الزمان (عج) و نائب بر حق ایشان
و بر شما عاشق جوادالائمه تسلیت عرض میکنم
التماس دعا یاعلی