همه داشتند دعا می خوندند. بچه ها، غرغر می کردند. بعضی هاشون، دور هم جمع شده بودند و مشغول بازی بودند. بعضی بساط نقاشی کشیدنشون را جور کرده بودند و اطرافشون پر بود از مداد رنگی.
هرچه به بندهای آخر دعا نزدیک و نزدیک تر می شدیم، از میزان سر و صداها هم کم و کمتر می شد. همه شون خوابشون برده بود.
با اینکه خیلی سخته بغل کردن بچه ها و بردن اونها به خونه اما پدر و مادرها این سختی را به جان و دل می خرند. چون قراره، پایه های شخصیتی این بچه ها از همین مجالس شکل بگیره. با دعای مومنین و مومنات، عاقبت به خیر بشوند.
یادت باشه برای پدران و مادران حال و گذشته ت هم دعا کنی
**************************************************
سوال روز بیست و دوم:
همچنین از نظر قرآن، مال و فرزند هر کس، در چه صورتی می توانند عامل سعادت او باشند؟
پاسخ سوال بیستم و یکم